جشن تولد ـ واکسن یکسالگی

کوچولوهای مامان سلام!

جمعه 23 مرداد براتون جشن تولد گرفتیم که خیلی خوش گذشت.همه بودن از همه جا. از اصفهان، بیرجند، تهران کلی مهمون داشتیم..

تقریبا دو روز بطور کامل مشغول تهیه تدارک جشن بودم و روز جشن هم 2-3 ساعت با کمک بابا مشغول تزیین کیک بودیم و بعد هم آماده کردن غذاها و مخلفات شام. شما دوتا هم طبق معمول اینقدر خوب و نازنین بودین که اصلا نمیدونم اون موقع چه کار میکردین!

خلاصه مهمونی از ساعت 6/5 شروع شد و شما دوتا هم از همون اول رقصیدین تااااااااااااااا آخر. فداتون بشم من.

ساعت 12 هم آخرین مهمونا رفتن و شما دوتا تقریبا بیهوش شدین.

جشن خیلی خوبی بود. خدا رو شکر که کمک کرد همه چی همونطور بشه که میخواستیم.


                                                          
   

چهارشنبه هم واکسن 1 سالگی تون رو زدیم(MMR سرخک،سرخجه،اوریون)
که فقط یکمی گریه کردین و بعد دیگه از در و دیوار ماشین بالا میرفتین!

گفتند ممکنه 1 تا 2 هفته دیگه عوارض واکسن خودش رو نشون بده و البته بنا به گفته پزشکتون فقط در 5% کودکان بروز میکنه که امیدوارم هیچ کودکی جزو اون 5% نباشه. تا امروز که 1 هفته گذشته و فقط چند تا دونه قرمز روی بدن سجاد دیدم.

هردوتون 4 تا دندون درآوردین که خیلی بهتون میاد و درست شدین مثل دوتا خرگوش خوشگل و ناز.

_______________

کارهایی که پسر گلم یاد گرفته: 

میتونی 2 تا مکعب رو روی هم بذاری

وقتی میگیم "بگو الو" گوشی تلفن یا دستت یا هرچی که توی دستت باشه رو روی گوشت میذاری و میگی: ادیث  (adith) یا الِ (ale)

برای خودت آهنگ میزنی که خیلی هم قشنگه.( a doon da) اینو با ریتم و بسیار حرفه ای میخونی(حالا چی میگی من که سر در نمیارم!!)

نی نی رو میشناسی و وقتی میخوای خواهرت رو صدا بزنی میگی: نی نی ، یا میری جلوی آکواریوم و ماهیها رو نشون میدی و میگی:  نی نی 

وقتی برنامه ای رو دوست داری طوری به تلویزیون نگاه میکنی که دیگه تکون نمیخوری، هرچی هم صدات میزنیم و تکونت میدیم انگار که بیهوش شدی(درست مثل بابا)

سوال و جوابها:

سجاد! مامان چی بده بخوری؟  آب

کجا بریم؟ دد

کی در میزنه؟ بابا 

کی عاشق سجاده؟ ماما

میگم سجاد فیت فیت کن اینجوری میکنی:  تا مامان دیوونه بشه...




کارهایی که دختر گلم یاد گرفته:

2 تا مکعب رو روی هم میذاری.

میتونی مدت طولانی بدون کمک بایستی. فقط مشکلت اینه که هروقت این کار رو میکنی شروع میکنی به رقصیدن و تعادلت رو از دست میدی! 

عاشق ورق زدن و البته پاره کردن مجله هستی. 

عکسهای بچه ها رو بعنوان نی نی میشناسی و اگه چندتا عکس بهت نشون بدم و بگم نی نی رو بوس کن دقیقا لبت رو میذاری روی عکس نی نی.

شما هم به ماهیهای آکواریوم میگی نی نی و بوسشون میکنی.

میگم ستاره دوربین بذار، کف دستها و پاهات رو میذاری زمین و سرت رو میاری پایین و از بین پاهات عقب رو نگاه میکنی اونوقت منم از پشت سرت باهات دالی میکنم و ذوق میکنی.

سوال و جوابها:

ستاره چی بخوره؟ باب (به آب میگی باب)

وقتی غذا میخوای میگم چی میخوای؟ به به

دخترم حرف مامانشو گوش میده؟ سرتو میندازی پایین و میگی ب ba (بله)

ستاره داداشو بوس کن، بوس میکنی  ستاره داداشو ناز کن، ناز میکنی

میگم ستاره فیت فیت کن. صورتت رو جمع میکنی و تند تند نفس میکشی که درست صدای فیت فیت ازش شنیده میشه. اینجوری:  فدات بشم مامان جون

هروقت زنگ میزنن هردوتون به در خونه نگاه میکنین و میگین: بابا

با شنیدن صدای زنگ تلفن هم میگین بابا

هرکدومتون رو میبرم توی دستشویی بشورم اون یکی پشت در اونقدر گریه میکنه و ضجه میزنه که فکر کنم کم کم بیان و مامان رو به جرم کودک آزاری دستگیر کنن.
مسواک زدن رو خیلی دوست دارین و بابا هم خیلی خوشش میاد دندوناتون رو مسواک کنه.

توی قدبلندی کردن استاد شدین و روی پنجه پا می ایستید و همه طبقه ها، دراور، میز تلویزیون و ... رو خالی میکنید بلا استثنا!

گاهی وقتها به مدت طولانی و کاملا بی سر و صدا میشینین با هم بازی میکنین، بعضی وقتها هم چنان دعوا میکنین و جیغ و دادتون بلند میشه که ما فقط میتونیم بخندیم!! (سعی میکنیم توی دعواهاتون دخالت نکنیم تا خودتون با هم کنار بیایید)

یکی دیگه از کارهای مورد علاقه تون بالا و پایین رفتن از مبلهاست! 
و اینکه روی سرامیکها بشینین و هی اسباب بازی، بطری یا هر وسیله دیگه که توی دستتونه بزنین زمین تا صدا بده.
توپ بازی رو هم خیلی دوست دارین.

و کارهای زیااااااااااد دیگه که بعدا میام و میگم...

نظرات 5 + ارسال نظر
ماهی خانوم چهارشنبه 4 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 03:47 ب.ظ http://mahinameh.blogsky.com

سلام عزیزم
الهییییییییییییییییییی من قربون این دوتا فرشته ی کوشولو برمممممممممممممممممم که همه رو دیوونه کردن!
می بوسمتون از دور جیگرای خاله ماهی!

ـــــــــــــــــــــــ
خانومی جان!
من مرده ی اون آواهای انگلیسی جهت تفهیم بیشتر اصوات کودکانتون هستم!
بسیار نشاط می رود مادامی که آنها را ملاحظه می فرماییم
بیشترش کنید لطفا!

ماهی خانوم دوشنبه 9 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 11:37 ب.ظ http://mahinameh.blogsky.com

-----------------------------------

نوار قلب خاله ماهیتون بود!

خدانکنه عزیز دلم. الهی که سالیان سال زنده باشی و منم باشم و دوقلوهای تو رو ببینم... هوم؟
ممنون از کامنتی که توی پست قبلی گذاشتی. چقدر خاطرات قشنگی برام زنده شد. یادته؟ یادش بخیر.........................

منم دوست دارم هواااااااااااااااااااااااااااااااااااار تا

طاهره چهارشنبه 11 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 11:41 ب.ظ http://atreghahve.blogfa.com

سلام سلام....
ای خدای من این دو تا چقدر نازن..........
خدایا....چه قدئر بچه هخا معصومن....چه فرشته های نازنینی
چه خوب گفته رابیند رانات تاگور که تا زمانی که خدا واسه ما کودکان رو به زمین می فرسته...این هدیه های الهی رو...معلومه هنوز از بشر ناامید نیست....
الهی که هزار سال زندگی کنین
زیر سایه خانومی و باباتون و ماهی خانمی و بقیه ....

طاهره چهارشنبه 11 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 11:45 ب.ظ http://atreghahve.blogfa.com

اااا.....یه چیز دیگه می خواستم خصوصی بزارم...اما انگار تو بلاگ اسکای نمیشه....
یا من بلد نیستم

ممنونم عزیزم از اینهمه اظهار لطفت به جوجه هام. الهی که خدا عزیزای شما رو هم واستون نگه داره.
این ایمیل منه اگر امری باشه درخدمتم.
khanoomi.1356@yahoo.com
ــــــــــــــــ
راستی اومدم وبلاگت رو دیدم. اون پستی که مربوط به مجلس بود... خیلی جالب نوشتی. منم هر روز صبح نگاه میکنم. وقتی داد و بیداد و سر و صدا میشه جوجه ها با تعجب یه نگاه به من میکنن و یه نگاه به تلویزیون!

جمشید شنبه 9 آبان‌ماه سال 1394 ساعت 11:04 ب.ظ

با سلام
به دنبال مطلبی راجب به عوارض واکسن یکسالگی می گشتم به این وبلاگ رسیدم هرچند تصاویر وبت برام باز نشدن ولی معلومه که کوچلو های نازی داری خدا اونا رو برا با با ومامانشون نگه داره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد