تعطیلات نوروز را چگونه گذراندیم؟

اول تا ششم عید رفتیم مسافرت خونه بابایی و مامانی‌(خانواده بابا). سفر خوبی بود. خوش گذشت بخصوص روزی که رفتیم باغ بابایی که کلی هم عکس و فیلم گرفتیم.

جمعه برگشتیم و شنبه مامان جون و بابا جون و خاله ها اومدن تهران پیشمون و کلی حال کردیم و کلی با دیدن شماها کیفور شدن و شماها هم از همون لحظه اول که وارد شدن نمیدونستین چطوری باید ابراز احساسات کنین. ستاره که بدون توقف دور تا دور خونه بدو بدو میکرد و سجاد پشت سر هم بشین و پاشو میکرد. (اینم دو مدل ذوق کودکانه)

 پنجشنبه 12 فروردین هم خاله لیلا پیشمون موند و مامان جون و بابا جون و خاله ماهی به اصفهان برگشتند.

13 فروردین هم رفتیم سرزمین عجایب و حسااااااااااااااااابی خوش گذروندین. 


بعدا میام و عکس و گزارش کامل رو اضافه میکنم...

نظرات 12 + ارسال نظر
منم چهارشنبه 18 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 10:24 ق.ظ http://manjojonini.persianblog.ir/

امیدوارم همیشه به خوبی و خوشی باشید

مصی چهارشنبه 18 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 01:14 ب.ظ

سلام عزیزم

امیدوارم سال جدید، دیگه خبری از بیماری و ناراحتی و نگرانی براتون نباشه. امیدوارم که هر روز پربارتر از دیروز باشه.
هر وقت میام این جا و نوشته هات رو می خونم، مجسم می کنم که چه حال و احوالی داری، هم در موقع غم ها و هم در زمان شادی ها. می دونم که بچه ها هر قدر بزرگتر می شن، مشکلاتشون هم بزرگتر می شه. می دونم که حل مشکلاتشون هم شیرینه و یک لبخندشون بعد از بیماری، یک دنیا شادی برای پدر و مادر به همراه میاره. می دونم که هر ثانیه ناراحتی بچه ها برای پدر و مادر بیشتر از یک قرن می گذره.
امیدوارم غم هاتون زود گذر و شادی هاتون پایدار باشن.
همه تون رو می بوسم و به خدای مهربون می سپارم. همون خدایی که این دو دسته گل رو به تو و بهزاد هدیه داد.

خاله ماهی! جمعه 20 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 11:24 ب.ظ http://mahinameh.blogsky.com

سلام خانوم
ببخشید من با سرچ عبارت جوجه کباب دوقلو! به این وبلاگ رسیدم! لطفا بدین بیان که خیییییییییییییلی گرسنمه!!!!!!!!!
جیگرشونم می خورم منننننننننننننن!!!
بوووووووووووووس

متین و مبین سه‌شنبه 24 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 04:22 ب.ظ http://mamanladan.blogfa.com/

سلاممممممممممممممم
سال نو مبارکککککککککککککککک

تولدتون مبارکککککککککککککککککککک جوجه هااااااااااااا


خانمی جون پارسال این موقع چه حالی داشتی؟
من که دوست ندارم زمان به عقب برگرده تو چی؟
از قول ما سه تا عسلیهاتو ببوس

گل گلی

متین و مبین سه‌شنبه 24 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 04:26 ب.ظ

خانمی جون مطمئنی lilypie بلاگت درست تنظیم شده
آخه امروز پیام تبریک اولین تولد ر و زده

داداش سیا ضایع شد!!!!!!!!!!!!!

خانومی جمعه 27 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 02:32 ق.ظ

ببخش گل گلی جون تقصیر از من بود که تیکر رو تغییر نداده بودم. ولی باعث شدی این اتفاق بیفته ازت ممنونم.
بوس واسه تو و غنچه هات

خانومی جمعه 27 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 02:34 ق.ظ

درمورد برگشتن زمان به عقب هم من یک وقتایی دلم میخواد برگرده چون دلتنگ اون روزا میشم...

نجما شنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 07:34 ق.ظ http://www.preenses.blogsky.com

سلام عزیزم....انشالله همیشه خوش بگذره بهتون و سلامت باشید...جوجه های گلتو ببوس عزیزم

ماهی خانوم دوشنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 06:29 ب.ظ

یه وقت خدای نکرده هفت قرآن به میان این وبلاگ آپ نشه ها!

ماهی خانوم یکشنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 12:21 ق.ظ

ما هم هممون شوکه شدیم خانومی...
خدا رحم کرد این دفعه اما التماست می کنم بیشتر مراقبشون باش قربون همتون برم
می دونی که الان نفس همه ی ما به این نفس این دوتا دسته گل بنده عزیزم..
در پناه حق باشید...

منم یکشنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 09:20 ق.ظ

عزیزمناراحت شدم که این اتفاق افتاد و خوشحالم که طوریش نشده بازم خدا رو شکر.
حتما برشون صدقه بزار .و بدون کوتاهی از تو نبوده همه بچه ها همینجوریه هستند .شنیدی میگن تا این بچه ها بزرگ بشن مادرو پدر پیر میشن. قربونت برم من تو که 2 تا هم داری و خیلی سخته .

shima چهارشنبه 19 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:55 ب.ظ http://dbktt.blogfa.com

vay che khob 2 gholo

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد